داستان این فیلم در دهه 1980 میلادی روایت میشود و درباره جوانی به نام چان لوک کوون است که به طور تصادفی وارد شهرک محصور کاولون میشود. او به زودی نظم نهفته در میان هرج و مرج این شهرک را کشف کرده و در این مسیر، درسهای مهمی از زندگی میآموزد. چان لوک کوون در این شهرک با استاد شین و فردی به نام ای وی آشنا میشود و تحت راهنمایی آنها، تحولی عمیق را تجربه میکند.
در آیندهای نزدیک، کالیفرنیا شاهد راهاندازی یک قرعهکشی بزرگ و بیسابقه است که جایزه آن چند میلیارد دلار است. اما این قرعهکشی یک نکته متمایز و شوکهکننده دارد: برای برنده شدن جایزه، برنده باید قبل از غروب آفتاب کشته شود تا جایزه به صورت قانونی به او تعلق گیرد. این فیلم هیجانانگیز و دلهرهآور، مخاطبان را به دنیایی از بیرحمی، خطر و تعلیق میبرد، جایی که هر حرکت میتواند آخرین حرکت باشد...
یک دلال که کودکی را به سرپرستی گرفته است، معمولاً از ثروتمندان کلاهبرداری میکند. اما یک فرصت زندگیساز میتواند این پیوند ناگسستنی را به پایان برساند...
این فیلم داستان گروهی از مأموران حافظ صلح چینی را دنبال میکند که به مناطق جنگزده در خارج از کشور اعزام میشوند. این گروه در حین انجام مأموریتهای صلحبانی خود با چالشهای شدید و تهدیدهای غیرمنتظرهای مانند حملات تروریستی، شورشهای مسلحانه و باندهای جنایتکار مواجه میشوند. این داستان اکشن و هیجانانگیز به بررسی دشواریهای حفظ صلح در شرایط بحرانی میپردازد و نمایشدهنده تلاشهای قهرمانانه نیروهای پلیس برای برقراری امنیت است.
داستان درباره ساوی، یک زن خانهدار ساده و معمولی است که زندگیاش به یک ماجرای هیجانانگیز و خطرناک تبدیل میشود. هنگامی که شوهرش به اشتباه به زندانی با امنیت فوقالعاده بالا در انگلستان محکوم میشود، ساوی تصمیم میگیرد او را نجات دهد. با 400 زندانی دیگر، 75 نگهبان مسلح و 60 دوربین مداربسته، این زندان یکی از غیرقابلنفوذترین زندانها در کشور است.
داستان درباره دو خواهر و برادر و دوست صمیمیشان است که در دنیایی عجیب و ترسناک زندگی میکنند؛ جایی که زامبیها و انسانها به نوعی همزیستی مسالمتآمیز دارند. اما این صلح ظاهری با ظهور یک شرکت شیطانی که نقشههای شومی در سر دارد، به خطر میافتد. وقتی مادربزرگشان توسط این شرکت شرور ربوده میشود، آنها مجبور میشوند با تمام توان خود برای نجات او وارد عمل شوند.
در سال 1985، قتل یک ابرقهرمان تحت حمایت دولت، موجب میشود همکاران غیرقانونی او که در بازنشستگی به سر میبرند، دوباره به صحنه بازگردند. این حادثه، آنها را وارد یک معمای پیچیده و خطرناک میکند که نه تنها زندگی شخصیشان، بلکه سرنوشت کل جهان را تهدید میکند. در این ماجراجویی پرخطر، ابرقهرمانان با رازهای تاریک، توطئههای سیاسی و واقعیتهای تلخ گذشته خود روبرو میشوند.
داستان فیلم درباره ویلو، دختربچهای کنجکاو است که با وقوع اتفاقات عجیب و غریب، به زندگی پنهانی خانوادهاش در دل جنگل مشکوک میشود. ویلو با جسارت و کنجکاوی خاص خود، تصمیم میگیرد رازهای مخفی آنها را کشف کند. این فیلم ماجراجویانه و پرتعلیق، مخاطبان را به سفری هیجانانگیز و پر از کشف و شگفتی در دنیای ناشناختههای ویلو میبرد...
فیلم سینمایی "سرپرست جشن" داستانی هیجانانگیز و پرتعلیق را روایت میکند که در آن دختر جوان وزیر جدید شهر به طرز مرموزی ناپدید میشود. پدر او، که یک مرد مذهبی و متدین است، به همراه مردم شهر به دنبال سرنخهایی برای یافتن دخترش میگردند. این جستجو به مرور به یک ماجرای پیچیده و رازآلود تبدیل میشود، که ایمان، تعهد و اخلاقیات پدر و شهروندان را به چالش میکشد.
داستان فیلم درباره زنی مرموز به نام ربکا است که در نیمههای شب در اتاق بازجویی یک ایستگاه پلیس از خواب بیدار میشود، بدون اینکه هیچ خاطرهای از شب قبل داشته باشد و نمیداند چگونه به آنجا رسیده است. ربکا با دو کارآگاه مواجه میشود که او را به حمله و فرار متهم کردهاند. با توجه به اینکه هیچ راهی برای اثبات بیگناهی خود ندارد، ربکا باید با استفاده از هر سرنخی که به یاد میآورد، معمای پیچیدهی زندگیاش را حل کند و از این اتهام رهایی یابد.
داستان این فیلم سه شخصیت مختلف را دنبال میکند که هر یک در تلاش برای تغییر مسیر زندگی خود هستند. مردی که از زندگی روزمره و مسیر از پیش تعیینشدهاش خسته شده، به دنبال راهی برای رهایی است. پلیسی که رفتار همسرش پس از بازگشت از یک حادثه غرق شدن مشکوک را زیر سوال میبرد و متوجه تغییراتی عجیب در او میشود. و زنی که در جستجوی فردی خارقالعاده است، کسی که پیشگویی کرده بود به یک روح مشهور تبدیل خواهد شد. این داستانها بههمپیوسته و پر از تعلیق، ماجراهایی از سرنوشت، عشق، و اسرار پنهان زندگی را بازگو میکند.
هریت در این داستان عاشقانه و فانتزی متوجه میشود که برخی آهنگها او را قادر میسازند تا به گذشته سفر کند. با هر بار شنیدن این آهنگهای خاص، او به خاطرات عاشقانهای با دوست پسر سابقش بازمیگردد و دوباره آن لحظات را تجربه میکند. اما هرچه بیشتر در گذشته غرق میشود، سفرهایش در زمان شروع به تداخل با زندگی فعلیاش و عشق جدیدی که در حال حاضر تجربه میکند، میکند. حالا هریت باید بین بازگشت به خاطرات شیرین گذشته و ساختن آیندهای جدید و پر از عشق، یکی را انتخاب کند...