در حالی که ولورین (هیو جکمن) از جراحات سخت خود بهبود مییابد، او ناچار میشود با ددپول (رایان رینولدز)، شخصیت شوخ و بیپروا، برای مقابله با یک دشمن مشترک و خطرناک همکاری کند. این اتحاد غیرمنتظره که مملو از تنشهای طنزآمیز و درگیریهای نفسگیر است، دو قهرمان را به چالشهای تازهای میکشاند. آنها باید اختلافات…
این فیلم داستان کارآگاه پلیسی از بوستون را روایت میکند که پس از یک حادثه کاری، شنوایی خود را از دست میدهد. او با وجود این محدودیت به کارش بازمیگردد و با همکارش درگیر یک پرونده خطرناک میشود. آنها وظیفه دارند از یک شاهد قتل که ناشنوا است و در یک آپارتمان ناامن زندگی میکند، محافظت کنند. در همین حال، فردی به نام لینچ، که رهبر گروهی از پلیسهای فاسد است، قصد دارد تا شاهد را به هر قیمتی ساکت کند.
داستان در دوران چوسان و در زمان آشفته پس از جنگ رخ میدهد. دو دوست دوران کودکی، یکی برده و دیگری ارباب، که در جوانی رابطهای نزدیک داشتهاند، پس از جنگ به عنوان دشمن در مقابل هم قرار میگیرند. این تقابل، آنها را به نبردی تلخ و دشوار میکشاند که وفاداری، قدرت و دوستی را به چالش میکشد.
داستان درباره زنی است که در سفر به مراکش با مردی مرموز آشنا میشود. رابطهای عاشقانه میان آنها شکل میگیرد، اما بهتدریج زن متوجه رازهای تاریک و پنهانی در زندگی مرد میشود که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد.
وقتی یک دختر 8 ساله به طرز مرموزی در دریاچه کادو ناپدید میشود، این حادثه زنجیرهای از مرگها و ناپدید شدنهای گذشته را به هم پیوند میدهد. این واقعه، رازهای مدفون خانواده را آشکار کرده و زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد.
داستان درباره مادری و پسران دوقلویش است که سالها تحت تأثیر نیرویی بدخواه و ناشناخته قرار داشتهاند. در ابتدا همه فکر میکنند که این مشکلات ناشی از مسائل عادی زندگی است، اما به مرور زمان یکی از پسران دوقلو متوجه حضور نیرویی شرور و مخوف میشود و شروع به شک در ماهیت واقعی این عذابها میکند.
این داستان درباره آرتور فلک (با بازی واکین فینیکس)، یک کمدین شکستخورده است که در تیمارستان ایالتی آرکهام زندانی شده. در آنجا، او با هارلی کوین (با بازی لیدی گاگا)، عشق زندگی خود آشنا میشود. این رابطه غیرمنتظره او را به مسیری تاریکتر از گذشتهاش هدایت میکند و…
الهام گرفته از یک داستان واقعی؛ ماجراجویی جذاب یک پنگوئن گمشده که از یک نشت نفت نجات پیدا میکند و زندگی یک ماهیگیر دلشکسته را دگرگون میکند. آنها به زودی به دوستان غیرمنتظرهای تبدیل میشوند که حتی اقیانوس پهناور نمیتواند آنها را از هم جدا کند.
هنگامی که یک رهبر مرموز، کنترل زندان بزرگ و مخوف پلتفرم را به دست میگیرد، این زندان که محل نگهداری مجرمان متنوعی است، تحت حکومتی بیرحمانه و ترسناک اداره میشود. یک ساکن جدید به نام گورنگ، با ورود به این محیط غیرانسانی و سیستم تغذیه وحشیانهاش، درگیر مبارزهای دشوار و پرمخاطره برای بقا و مقابله با این روش ظالمانه میشود. او با چالشهای جسمی و روانی بسیاری روبروست، اما به تدریج پی میبرد که نبرد او فراتر از مبارزه با زندانیان است و باید با خود سیستم پلتفرم و نمادین شدن رهبر مرموز آن مبارزه کند.
یک خودرو که از سرویس اشتراک خودرو استفاده میکند، خودروی گمشدهای را که در هشدار آمبر الرت توصیف شده، تعقیب میکند و به این ترتیب، یک تعقیب و گریز هیجانانگیز آغاز میشود.
آقای اودایابانو، که زمانی مقام دیاسپی را بر عهده داشت، در یک برنامه تلویزیونی به مرور خاطرات حرفهای خود میپردازد. وی در این برنامه، جزئیات هیجانانگیز پروندهای به نام چپاناتوتا را که نقطهٔ عطفی در زندگی کاریاش بوده است، برای مخاطبان بازگو میکند.
فیلم داستان زنی جوان را روایت میکند که آپارتمانی به نام "7A" را در یک ساختمان مرموز اجاره میکند. با گذشت زمان، او شروع به تجربه اتفاقات عجیب و احساس میکند که تحت نظر است. با پیگیری این رخدادها، او به تدریج به رازهای تاریک و هولناکی که در آپارتمان نهفته است پی میبرد و درمییابد که حضور شیطانی و مرموزی او را تهدید میکند.
داستان فیلم در مورد راننده ای است که از طرف رئیس جنایتکار بیرحمش، ماموریت پیدا میکند تا یکی از اعضای گروه را بدون اینکه خودش اطلاع داشته باشد به مقصدی برساند که قرار است در آنجا کشته شود. حال این راننده در مسیر طولانی رسیدن به مقصد با وجدان خود دست و پنجه نرم میکند و…