ماژور گروم پس از یک سال از پیروزیاش در برابر دکتر طاعون، با تهدید جدیدی روبرو میشود. دشمنی مرموز وارد شهر شده و تهدیدات خطرناکی در کمین هستند. حالا گروم باید دوباره از شهرش در برابر این تهدید ناشناخته محافظت کند، اما این بار دشمن پیچیدهتر از گذشته است.
داستان در غرب تگزاس جریان دارد، جایی که پسری پس از ربوده شدن خواهرش توسط قاتلی وحشی و بیرحم بهنام بیلِ گلوبُر، تصمیم میگیرد برای نجات او، یک جایزهبگیر خشن و ماهر بهنام رجینالد جونز را استخدام کند. رجینالد، که به خاطر مهارتهای بینظیرش در شکار مجرمان شناخته شده، رهبری گروهی از افراد سرسخت و طردشده را بر عهده میگیرد و سفری پرخطر برای تعقیب بیل و نجات دختر آغاز میشود. در این مسیر، پسر و رجینالد با موانع مرگبار و دشمنان ناشناخته روبهرو میشوند، و هر چه جلوتر میروند، رازهای تاریکتری دربارهی انگیزههای بیل آشکار میشود.
این فیلم داستانی احساسی و تأثیرگذار درباره سه خواهر را روایت میکند که با بازیگری کری کون، الیزابت اولسن، و ناتاشا لیون به تصویر کشیده شدهاند. پس از اینکه وضعیت سلامتی پدرشان به شدت وخیم میشود، این خواهران که هر کدام زندگیهای متفاوتی را دنبال میکردند، مجبور میشوند به یکدیگر نزدیک شوند و با مشکلات گذشته و پیچیدگیهای روابط خانوادگیشان روبرو شوند. در این مسیر، پیوندهای قدیمی بازبینی شده و چالشهای جدیدی میان آنها پدیدار میشود. فیلم با بررسی پویاییهای پیچیده خانواده و تأثیرات عمیق آن، داستانی پرتنش و احساسی را به نمایش میگذارد.
داستان این فیلم حول محور فردی به نام "لوپین" میچرخد که به دلیل یک آرزوی اشتباه، به یک گرگینه تبدیل میشود. این تغییر نگرانکننده نه تنها او را در برابر نیروهای تاریک و وحشتناک قرار میدهد، بلکه با آزاد کردن یک روح شیطانی، تهدیدی بزرگ برای زمین و جهان به وجود میآورد. لوپین، حالا با دوستان وفادار خود، باید در برابر زمان رقابت کند تا نظم کیهانی را پیش از برخورد فاجعهآمیز زمین و ماه بازگرداند. اما در این مسیر با چالشهای جدید و تهدیدات غیرمنتظرهای روبرو میشود که هر لحظه ممکن است زندگی او و دوستانش را به خطر بیندازد. تلاشهای او برای جلوگیری از وقوع فاجعه، مسیری پر از معما و پیچیدگیهای فراطبیعی خواهد بود که تنها با اتحاد و فداکاری میتوان بر آن غلبه کرد.
خانواده کرتیس در حال آزمایش یک دستیار دیجیتال هوشمند به نام AIA هستند. این دستیار با تحلیل و یادگیری عادات روزمره خانواده، تلاش میکند نیازهای آنها را پیشبینی و زندگیشان را سادهتر کند. اما وقتی AIA بیش از حد در محافظت از خانواده افراط میکند، به تدریج کنترل امور را به دست میگیرد و حاضر است برای محافظت از آنها دست به هر کاری بزند، حتی اگر به قیمت نابودی آزادی و امنیتشان تمام شود.
داستان فیلم حول محور یک افسر پلیس به نام "سویون" میچرخد که در جریان یک تحقیقات پیچیده، به عنوان محافظ مادر یک کودک ربوده شده منصوب میشود. در حین انجام این ماموریت حساس، سویون با یک تماس تلفنی تکاندهنده روبرو میشود که مسیر تحقیقات را به طور کامل تغییر میدهد. در این میان، "های جین" که شخصی مرموز و با سابقهای پنهان است، از رازی عمیق در پشت پروندهها آگاه است و نقش کلیدی در پیچیدگی داستان ایفا میکند. در حالی که سویون در تلاش است تا حقیقت را کشف کند، های جین با اطلاعات خود به دقت رشتههای مختلف ماجرا را به هم میپیوندد و...
یک تیم بیسبال کوچک تصمیم میگیرد تا فصل خود را به پدر در حال مرگ یکی از بازیکنانشان اختصاص دهد. این تصمیم احساسی و نمادین باعث تقویت روحیه تیم و افزایش انگیزه بازیکنان میشود. با تلاش و همبستگی بینظیر، آنها موفق میشوند به فینالهای سری جهانی برسند. در این مسیر، هر بازی به نوعی لحظات سرنوشتساز و مبارزهای برای هدفی بزرگتر از بردن مسابقات تبدیل میشود. سرانجام، تیم با نمایش یک بازی حماسی و پرهیجان، به یک کلاسیک فوری ESPN تبدیل میشود که در تاریخ ورزش ثبت میشود.
پاوی، مردی مجرد و سرایدار یک آپارتمان مسکونی در کرالا، زندگی یکنواخت و سادهای دارد. اما همهچیز زمانی تغییر میکند که او وارد یک رابطه عاشقانه میشود که به زندگی روزمرهاش رنگ و طراوت میبخشد. این رابطه جدید، که ابتدا به نظر میرسد فقط یک لحظه خوشبختی باشد، به تدریج او را درگیر مسائل پیچیدهای میکند که از مرزهای عشق فراتر میرود. حالا او باید با چالشهای جدیدی در زندگیاش روبرو شود که نه تنها احساساتش بلکه مسیر آیندهاش را تحت تأثیر قرار میدهند.
مهاجمان نقابدار به طور ناگهانی وارد یک غذاخوری کوچک کنار جاده میشوند، جایی که یک پیشخدمت جوان به تنهایی در شیفت شب مشغول به کار است. او که خود را درون رستوران محبوس و بیپناه مییابد، باید برای نجات جانش و فرار از این وضعیت مرگبار تلاش کند. پیشخدمت جوان با استفاده از هوش و شهامت خود، در مواجهه با این مهاجمان خطرناک دست به اقداماتی میزند که به زودی این بازی مرگ و زندگی را به مرحلهای غیرقابلپیشبینی و پرتنش میکشاند.
در فیلم «همه را بکش 2»، فیلیپ (با بازی ژان کلود ون دام) و سوزان (با بازی ماریا ریسر)، که اکنون به عنوان مأموران سیا فعالیت میکنند، به اروپا فرستاده میشوند تا یک مأموریت جدید و مرگبار را انجام دهند. این مأموریت شامل تعقیب یک شبکه پیچیده از جنایتکاران و تروریستها است. در حالی که آنها به عمق توطئهای بینالمللی کشیده میشوند، با خطراتی بزرگتر و دشمنانی سرسختتر از همیشه روبرو میشوند. اکنون فیلیپ و سوزان باید از تمام مهارتهای رزمی و هوشی خود برای نجات جانشان و انجام مأموریت استفاده کنند.
در فیلم «مرد سگی»، لاندری جونز نقش داگلاس را بازی میکند، مردی که در کودکی قربانی بدرفتاریهای پدرش بوده است. پدرش او را جلوی سگها میاندازد، اما بهجای حمله به داگلاس، سگها از او محافظت میکنند. این تجربه تأثیر عمیقی بر داگلاس میگذارد و او در بزرگسالی برای التیام زخمهای دوران کودکی و یافتن آرامش، مسیری متفاوت را انتخاب میکند. فیلم به بررسی پیچیدگیهای روانی شخصیت داگلاس و رابطهاش با حیوانات و گذشتهاش میپردازد.
در اواخر دهه 1980، سوبرامانیام، یک دستیار آزمایشگاه با استعداد، پس از از دست دادن شغلش و مواجهه با مشکلات مالی شدید، ناچار میشود وارد دنیای زیرزمینی تجارت غیرقانونی اسلحه شود. او که به تدریج در این مسیر تاریک فرو میرود، در نهایت به یکی از بدنامترین اربابان اسلحه در جنوب هند تبدیل میشود. زندگی سوبرامانیام با جنایت و قدرت گره میخورد و او در چالشهای خطرناک این تجارت غیرقانونی غرق میشود.