کینگ مووی

هنگامی که هدر و کارلا (با بازی نائومی هریس و ناتالی دورمر) پس از سال‌ها دوباره با یکدیگر ملاقات می‌کنند، هدر پیشنهادی غیرمنتظره به کارلا ارائه می‌دهد که می‌تواند زندگی هر دوی آن‌ها را برای همیشه تغییر دهد. این پیشنهاد به آن‌ها فرصتی می‌دهد تا با چالش‌های جدیدی روبرو شوند و روابط پیچیده‌ای را در زندگی‌شان دوباره شکل دهند، در حالی که با احساسات و رازهای پنهانی خود نیز دست و پنجه نرم می‌کنند.

در دنیایی که هیچ کس صحبت نمی کند، یک جامعه مؤمن تحت رهبری زنان، زن جوانی را که از زندان فرار کرده است، شکار می کند. عزرائیل که دوباره دستگیر می شود، قرار است برای یک شیطان باستانی در بیابان قربانی شود، اما برای بقای خود می جنگد.

امی و مایک، در حین تماشای یک فیلم منحصر به فرد، به‌طور ناخواسته نفرینی چند صد ساله را آزاد می‌کنند. اکنون آن‌ها باید یک فیلمساز بدنام را پیدا کنند و در شهر زامبی‌های گرسنه به مبارزه بپردازند تا جهان را نجات دهند. این دو باید با چالش‌های خطرناک و هیجان‌انگیز روبرو شوند تا از عواقب این نفرین جلوگیری کنند و سرنوشت خود و دیگران را نجات دهند.

در دهه 1950 میلادی، پسر جهنمی و یک مامور تازه‌کار مسائل ماورایی در یک منطقه روستایی آپالاچی با جامعه‌ای مواجه می‌شوند که تحت سلطه جادوگران قرار دارد. این جادوگران به رهبری شیطانی به نام کروکد من، ارتباطی نگران‌کننده با گذشته پسر جهنمی دارند. این دو شخصیت باید با چالش‌های تاریک و رازهای این جامعه مقابله کنند تا حقیقت را کشف کرده و از تأثیرات خطرناک این جادوگران رهایی یابند.

داستان از ملاقات تصادفی یک تاجر موفق با عشق سابقش در یک کافه شلوغ آغاز می‌شود. این دیدار باعث زنده شدن احساسات قدیمی و تغییرات بزرگ در زندگی هر دو نفر می‌شود. تاجر متوجه می‌شود که موفقیت‌هایش نمی‌تواند جای خالی عشق واقعی را پر کند و عشق سابقش نیز با چالش‌های خاص خود روبه‌روست. این دیدار به یک سفر احساسی تبدیل می‌شود که در آن هر دو شخصیت با انتخاب‌های گذشته و ترس‌هایشان روبه‌رو می‌شوند و تصمیم می‌گیرند دوباره یکدیگر را بشناسند و ببینند آیا می‌توانند رابطه‌ای جدید را آغاز کنند یا نه.

این فیلم درباره قاتل قراردادی کهنه‌کاری به نام جو فلود (با بازی دیو باتیستا) است. وقتی جو متوجه می‌شود به بیماری کشنده‌ای مبتلا شده، تصمیم می‌گیرد دستور کشتن خودش را صادر کند. اما بعد از فهمیدن اینکه تشخیص پزشک اشتباه بوده، حالا باید با همکاران قاتلی که برای کشتن او استخدام شده‌اند، مقابله کند و…

داستان درباره یک سلبریتی رو به افول است که با مشاهده کاهش محبوبیت و افت شغلی‌اش، تصمیم می‌گیرد به یک داروی بازار سیاه روی آورد. این دارو به‌گونه‌ای طراحی شده که می‌تواند با تکثیر سلولی، نسخه‌ای جوان‌تر و بهتر از او را به وجود آورد. اما پس از استفاده از این دارو، او متوجه می‌شود که این نسخه جوان‌تر نه تنها از لحاظ ظاهری بهتر است، بلکه به‌تدریج ویژگی‌ها و خواسته‌های خود او را نیز به دست می‌آورد. این وضعیت به‌سرعت به یک جنگ قدرت تبدیل می‌شود و سلبریتی باید با عواقب ناخواسته این انتخاب دست و پنجه نرم کند، زیرا هر چه بیشتر سعی می‌کند کنترل اوضاع را در دست بگیرد، احساس می‌کند که هویتش به‌تدریج در حال از بین رفتن است.

داستان درباره گروهی از کوهنوردان است که به دنبال یک آخر هفته ماجراجویانه وارد جنگلی اسرارآمیز می‌شوند. آن‌ها بدون توجه به هشدارها، از مرزی ناپیدا عبور می‌کنند که نباید از آن رد می‌شدند. در آن سوی مرز، با موجودی شیطانی و ناشناخته روبرو می‌شوند که حضورش با ترس و وحشت در هم تنیده است. آن‌ها حالا باید برای نجات جان خود تلاش کنند، اما جنگل تاریک و موجود شیطانی نمی‌گذارند به راحتی فرار کنند، و یک بازی مرگبار از تعقیب و گریز آغاز می‌شود.

این فیلم داستان پس از درگذشت کونجی رامن، یک استاد باله مشهور را دنبال می‌کند. شاگردان وفادار او تصمیم می‌گیرند در جشنواره سالانه، باله‌ای به افتخار استادشان اجرا کنند. اما سوماش، پسر کونجی رامن، با این تصمیم مخالف است و نمی‌خواهد میراث پدرش در این قالب ادامه پیدا کند. با وجود مخالفت‌های او، بهاوان و تیمش تمرین‌ها را پیش می‌برند و در همان زمان سوماش هم تمام تلاش خود را می‌کند تا جلوی اجرای باله را بگیرد، که تنش‌های دراماتیک بین سنت، میراث خانوادگی و اشتیاق هنری را به نمایش می‌گذارد.

داستان درباره زنی است که در سفر به مراکش با مردی مرموز آشنا می‌شود. رابطه‌ای عاشقانه میان آن‌ها شکل می‌گیرد، اما به‌تدریج زن متوجه رازهای تاریک و پنهانی در زندگی مرد می‌شود که مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

الهام گرفته از یک داستان واقعی؛ ماجراجویی جذاب یک پنگوئن گمشده که از یک نشت نفت نجات پیدا می‌کند و زندگی یک ماهیگیر دلشکسته را دگرگون می‌کند. آن‌ها به زودی به دوستان غیرمنتظره‌ای تبدیل می‌شوند که حتی اقیانوس پهناور نمی‌تواند آن‌ها را از هم جدا کند.

هنگامی که یک رهبر مرموز، کنترل زندان بزرگ و مخوف پلتفرم را به دست می‌گیرد، این زندان که محل نگهداری مجرمان متنوعی است، تحت حکومتی بی‌رحمانه و ترسناک اداره می‌شود. یک ساکن جدید به نام گورنگ، با ورود به این محیط غیرانسانی و سیستم تغذیه وحشیانه‌اش، درگیر مبارزه‌ای دشوار و پرمخاطره برای بقا و مقابله با این روش ظالمانه می‌شود. او با چالش‌های جسمی و روانی بسیاری روبروست، اما به تدریج پی می‌برد که نبرد او فراتر از مبارزه با زندانیان است و باید با خود سیستم پلتفرم و نمادین شدن رهبر مرموز آن مبارزه کند.