پاپیون کسی است که جرم خود را قبول ندارد. او به همراه دوستش لوئیس دگا که به تازگی به جرم جعل اسناد به زندان افتاده است، به دنبال فرار از زندان هستند. اما در طول تلاشهایشان برای فرار، با چالشها و موانع فراوانی روبرو میشوند که آنها را مجبور به مبارزه با سیستم زندان و اراده خود میکند.
جک، قاتل حرفهای آمریکایی، بعد از یک ماموریت پیچیده در سوئد، تصمیم میگیرد آخرین کار خود را انجام دهد. این ماموریت توسط ماتیلدا، یک زن بلژیکی، هدایت میشود و جک به ایتالیا سفر میکند تا آن را به پایان برساند.
کریستین، پسری جوان، شب تولدش در شب کریسمس با مرگ خواهرش مواجه میشود که این واقعه غمانگیز باعث سوگ و دلتنگی در خانوادهاش میشود. او که به شدت از این فقدان آسیب میبیند، امید خود را به دنیای کریسمس از دست میدهد. اما زمانی که با هدویگ، دختری که عاشق کریسمس است، آشنا میشود، کمکم شروع به باور دوباره به جادوی این فصل میکند. هدویگ با داستانها، هدایا و روحیه مثبت خود به کریستین کمک میکند تا درد و غم از دست دادن خواهرش را بپذیرد و بار دیگر از عشق و شادی کریسمس لذت ببرد. این داستان یک سفر احساسی است که نشان میدهد حتی در تاریکترین لحظات، نور امید میتواند راهی برای درمان باشد.
مالیک که از اسپانیا باز میگردد، متوجه میشود که پدرخواندهاش سرژ دستگیر شده است. در روز محاکمه، وکیل آیریس به مالیک پیشنهاد میدهد که برای آزادی سرژ، یک سرقت خطرناک انجام دهد. مالیک که درگیر این تصمیم دشوار میشود، باید انتخاب کند که آیا حاضر است برای نجات پدرخواندهاش جان خود را در خطر بیندازد. این سرقت، که به تدریج پیچیدهتر و خطرناکتر میشود، او را به دنیای زیرزمینی جرم و فساد میکشاند و در مسیرش با شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود که همزمان تهدید و کمک به او میکنند.
مادری به نام کلر پس از اینکه دخترش رابین از یک تصادف مرگبار به طور معجزهآسا زنده میماند، بسیار خوشحال میشود. اما وقتی متوجه تغییراتی در رفتار و شخصیت دخترش میشود، آسودگی او به وحشت تبدیل میشود و شروع به شک کردن به اینکه آیا دخترش واقعاً همان فرد سابق است یا نه. این تغییرات مرموز باعث میشود که کلر تلاش کند تا حقیقت پشت این تحولات را کشف کند، و در این مسیر با موجوداتی فراطبیعی و ترسناک روبهرو میشود.
زمانی که یک شهر ساحلی دچار کولاک میشود، مجموعهای از داستانهای درهم تنیده در مورد عشق، تنهایی، خانواده و دوستی را رقم میزند. در این میان بابانوئل مرتکب اشتباه بزرگی میشود که باعث بروز مشکلات و چالشهایی برای خودش و مردم آن شهر میشود. حالا باید تلاش کند تا همه چیز را درست کرده و جشن کریسمس را نجات دهد.
در شب کریسمس، سنت نیک نامهای دیرهنگام از شاهزاده قلبها دریافت میکند. او همراه با تیم فداکار گوزنهای پرندهاش راهی سرزمین عجایب میشود، جایی که با ملکه قلبها روبرو میشوند؛ زنی بدجنس و غمگین که از کریسمس و مخصوصاً هدایا متنفر است! آیا سنت نیک میتواند با کمک آلیس، کلاهدوز دیوانه و خرگوش مارس، به موقع شادی و جادو را به سرزمین عجایب بازگرداند؟...
جان لاولر، مامور متعهد اداره مبارزه با مواد مخدر، زمانی عاشق جوی، یک راننده مزدور در تایپه شد. اما دخالت در فعالیتهای جنایی و فساد باعث جدایی آنها شد. حالا پس از 15 سال، ماموریتی جدید، این دو را دوباره در تایپه روبروی یکدیگر قرار میدهد و…
داستان فیلم درباره یک پلیس است که پس از رسیدن به روستایی کوچک، با اتفاقات مرموز و عجیبی در معبد محلی روبرو میشود. او در تلاش است تا راز شوم و تاریکی که در پس این حوادث نهفته است را کشف کند و...
داستان فیلم درباره خواهران دوقلویی است که اسرار تاریک و عمیقی را در خود پنهان کردهاند. در این میان، یک بازرس پلیس مصمم وارد ماجرا میشود و تلاش میکند با کشف حقیقت در پروندهای پیچیده و مرموز از تلاش برای قتل، پرده از رازهای آنها بردارد.
این فیلم به نویسندگی و کارگردانی دیمین لئون ساخته شده است. لورن لاورا، الیوت فولام، دیوید هاوارد تورنتون، و سامانتا اسکافیدی در آن به ایفای نقش پرداختهاند و نقشهای خود را از فیلمهای قبلی تکرار میکنند.
داستان فیلم درباره یک آشپز جوان و آیندهدار است که به صورت اتفاقی با زنی مطلقه آشنا میشود. این آشنایی ساده به مرور، مسیر زندگی هر دوی آنها را دگرگون میکند و باعث میشود تا فرصتهای تازهای برای عشق، رشد و تغییر در زندگیشان به وجود بیاید…