کینگ مووی

پسر جهنمی، به عنوان محقق مسائل ماوراء طبیعی، درگیر نبردی میان دنیای انسان‌ها و موجودات اهریمنی می‌شود. او باید با یک جادوگر باستانی انتقام‌جو مقابله کند و از نابودی دنیا جلوگیری نماید.

ماژور گروم پس از یک سال از پیروزی‌اش در برابر دکتر طاعون، با تهدید جدیدی روبرو می‌شود. دشمنی مرموز وارد شهر شده و تهدیدات خطرناکی در کمین هستند. حالا گروم باید دوباره از شهرش در برابر این تهدید ناشناخته محافظت کند، اما این بار دشمن پیچیده‌تر از گذشته است.

فیلم درباره پدری به نام هاچ است که به‌ظاهر فردی آرام و معمولی است و در حومه شهر زندگی می‌کند. اما در درونش خشمی سرکوب‌شده و عمیق وجود دارد. وقتی یک شب دو دزد به خانه او حمله می‌کنند، خشم فروخورده‌اش ناگهان فوران می‌کند. این حادثه باعث می‌شود او به یک مسیر بی‌رحمانه و خونین قدم بگذارد که در نهایت وی را به چالش‌های بزرگی از گذشته‌اش و مواجهه با خطرات غیرمنتظره‌ای سوق می‌دهد.

در یک زندان عمودی عجیب به نام "پلتفرم"، هر طبقه شامل یک سلول است که دو زندانی در آن نگهداری می‌شوند. تنها راه زنده ماندن آنها از طریق یک دریچه است که روزانه فقط برای دو دقیقه باز می‌شود و مقداری غذا به پایین منتقل می‌شود. این غذا از طبقات بالاتر شروع می‌شود و به تدریج به طبقات پایین‌تر می‌رسد، اما هرچه زندانیان بیشتر بخورند، برای دیگران چیزی باقی نمی‌ماند. این سیستم بی‌رحمانه زندانیان را به مبارزه و رقابت با یکدیگر وامی‌دارد، و آنها را درگیر کابوسی بی‌پایان و وحشتناک می‌کند.

جان مک کلین برای کمک به پسر نافرمانش جک، به روسیه سفر می کند اما متوجه می شود که جک یک مامور سی آی ای است که قصد دارد از دزدی یک اسلحه اتمی جلوگیری کند. این مسئله باعث می شود تا پسر و پدر همراه شوند تا جلوی این نیرو های زیرزمینی را بگیرند...

سوپرمن قبول می کند که قدرت خود را فدا کند تا با لوئیس لین رابطه برقرار کند، غافل از اینکه سه جنایتکار کریپتونی که او سهوا آزاد کرده در حال فتح زمین هستند.

ایوان برای نجات فرمانده سابقش گری پس از دستگیری توسط داعش، عازم یک ماموریت خطرناک به سوریه می شود. او با کمک گشت‌های نظامی ایالات متحده موفق می‌شود گری را آزاد کند و در حالی که توسط تروریست‌ها تعقیب می‌شود، تلاش می‌کند تا از کشور فرار کند و ...

برادران پوسوم کراش و ادی به دنبال یافتن مکانی برای خود هستند، اما خود را در دنیای گمشده گرفتار می‌بینند. آنها توسط راسو باک وایلد نجات می یابند و با هم ماموریتی را برای نجات دنیای گمشده از سلطه دایناسورها آغاز می کنند...

سید که سرپرستی سه تخم دایناسور را بر عهده گرفته، تصادفا از دنیای گمشده زیرزمینی دایناسور ها سر در می آورد و گرفتار مادر واقعی تخم‌ها میشود. از این رو دوستانش تصمیم میگرند او را نجات دهند.

اسکرات سنجابی که مشغول ماجراجویی هایش است، ناگهان وارد یک سفینه فضایی می شود و به خاطر عدم کنترل سفینه فضایی منظومه شمسی را دچار آشفتگی می کند و تهدیدی جدی برای مانی، اعضای گله و کره زمین به وجود میاورد…

پس از شناور شدن قاره ها روی آب، "مندی"، "سید" و "دیئگو" روی قطعه یخی شناور در اقیانوس به مکان های مختلفی کشیده می شوند و در این راه پر خطر با دزدان دریایی و هیولاهای گوناگونی رو به رو می شوند. اما این اتفاقات سبب آشنایی آنها با دنیایی جدید می شود...

"منفرد"، "سید" و "دیئگو" در می یابند که عصر یخبندان رو به اتمام است، و با دیگران برای رفتن به زمین‌های بلندتر، همراه می شوند. در طول این سفر آن‌ها می فهمند که "منفرد" تنها ماموت پشمالوی باقیمانده در دنیا نیست...